رييسجمهور در مطلبي تحت عنوان " استمرار انقلاب" در وبلاگ شخصي خود تاكيد كرد: با جديت و قطعيت عرض مينمايم كه انقلاب دائمي و حفظ انرژي جنبشي و عزم انقلابي، تنها راه بقاء انقلاب اسلامي و تحقق اهداف اقتصادي، سياسي، فرهنگي و آرماني آن است.
در مطلب رييسجمهور آمده است:
بسمالله الرحمن الرحيم
اللهم عجل لوليك الفرج و العافيه والنصر و اجعلنا من خير انصاره واعوانه والمستشهدين بين يديه
در باب امكان انقلابي ماندن و مفهوم تداوم انقلاب با دو گرايش عمده مواجه بوده و هستيم.
رويكرد اول انقلاب را يك پديده تاريخي ميداند كه مثل هر پديده تاريخي ديگر، مشمول مرورزمان قرار ميگيرد و بنابراين عبارت پايان انقلاب عبارتي معنادار و بلكه بديهي است.
در رويكرد دوم انقلاب حقيقتي اجتماعي و ضرورتي عقيدتي است. انقلاب تحول و اصلاح مستمر براي رسيدن به قلههاي كمال فردي و اجتماعي است و سكون و ركود در حركت اصلاحي و تحول اجتماعي به معناي در جا زدن و عقبگرد است.
رويكرد اول انقلابي ماندن را نوعي افراطيگري و ماجراجويي و حتي قانون شكني ميپندارد.
اما رويكرد دوم معتقد است كه انقلاب، نوعي اصلاحات دائمي و زير بنايي است كه جهادي مستمر را ميطلبد. يك دوره غفلت يا تغافل ميتواند به از دست رفتن همه دستاوردها و فرآوردههاي انقلاب منجر شود. انقلاب دهه به دهه، سال به سال و تصميم به تصميم بايد تجديد و احياء و بلكه تعميق شود. حركت به سمت عدالت، آزادي، آزادگي، رشد، كمال، صلح و امنيت، برادري و محبت، برچيدن سوء استفادهها و برتري طلبيها و محو كينه ورزيها، حركتي دائمي و مبتني بر نگاه انقلاب محور يعني اصلاحات زير بنايي، ساختاري و اساسي است. بسيار روشن است كه اينجانب به رويكرد دوم معتقدم. با جديت و قطعيت عرض مينمايم كه انقلاب دائمي و حفظ انرژي جنبشي و عزم انقلابي، تنها راه بقاء انقلاب اسلامي و تحقق اهداف اقتصادي، سياسي، فرهنگي و آرماني آن است.
اعتقاد به انتظار حاكميت همه ارزشها در جهان در حقيقت اعتقاد به انقلاب همه جانبه و مستمردرانديشه، ايمان و عمل صالح است .
آري! موجيم كه آسودگي ما عدم ماست.
* * *
مراد بنده از انقلابي ماندن تكرار برخي تجربيات و يا بازگشت به نقطه شروع نيست بلكه دقيقا به مفهوم اصرار بر ارزشهاي انقلابي و تلاش براي تعميم وتعميق آنها در فازهاي تكاملي و مراحل بالاتر و مبتني بر منطق و تدبير انقلابي است.
پيروان رويكرد اول به تدريج تبديل به "انقلابيون سابق" يا "انقلابيون شرمنده" ميشوند كه بدهكاريهاي شخصي خود را به شكل بدهكارسازي انقلاب، تغيير صورت داده و هزينه خستگيها و بريدگيها و احيانا خودخواهيها و اشرافيتگراييهاي خود را بر ملت تحميل مينمايند. آنان با ادبيات دلسوزانه و شعارعقلانيت و واقعبيني به تدريج، شعارهاي اصلي انقلاب را يك به يك، به نمايندگي خود خوانده از طرف ملت كه صاحبان اصلي انقلابند، پس گرفته و احيانا تغيير داده و يا دست كم تفسير به راي ميكنند و در مقابل كساني را كه به آرمانهاي اصيل انقلاب و امام پايبند ماندهاند را با صفاتي چون خام، تندرو، قشري، سطحي و يا شتابزده توصيف ميكنند؛ چراكه از نظر آنان انقلاب تمام شده است و حداكثر سالي يك بار يك جشن تولد تشريفاتي براي آن برگزار کردن کافي است و اين همه بدهكاري آنها به امام و شهداست.
رويكرد دوم، براين باوراست كه حكومت بايد با همان خلوص و شدت 23بهمن 57، در كنار تودههاي مردم و عاشق آنان و دلداده به محرومين و مستضعفين و اهل دوندگي شبانهروزي باشد و خود را ممنون و بدهكارمردم بداند و نه مالك و طلبكار و منتگذار بر آنها.
اين حقير با همه كاستيها و با همه محدوديتها و ضعفهاي شخصي كه بدان معترفم، خود را متعلق به رويكرد دوم ميدانم و اگر اسم اين سادگي است، از خداي شهيدان ميخواهم كه هيچوقت پيچيده نشوم و هميشه ساده بمانم.
در مطلب رييسجمهور آمده است:
بسمالله الرحمن الرحيم
اللهم عجل لوليك الفرج و العافيه والنصر و اجعلنا من خير انصاره واعوانه والمستشهدين بين يديه
در باب امكان انقلابي ماندن و مفهوم تداوم انقلاب با دو گرايش عمده مواجه بوده و هستيم.
رويكرد اول انقلاب را يك پديده تاريخي ميداند كه مثل هر پديده تاريخي ديگر، مشمول مرورزمان قرار ميگيرد و بنابراين عبارت پايان انقلاب عبارتي معنادار و بلكه بديهي است.
در رويكرد دوم انقلاب حقيقتي اجتماعي و ضرورتي عقيدتي است. انقلاب تحول و اصلاح مستمر براي رسيدن به قلههاي كمال فردي و اجتماعي است و سكون و ركود در حركت اصلاحي و تحول اجتماعي به معناي در جا زدن و عقبگرد است.
رويكرد اول انقلابي ماندن را نوعي افراطيگري و ماجراجويي و حتي قانون شكني ميپندارد.
اما رويكرد دوم معتقد است كه انقلاب، نوعي اصلاحات دائمي و زير بنايي است كه جهادي مستمر را ميطلبد. يك دوره غفلت يا تغافل ميتواند به از دست رفتن همه دستاوردها و فرآوردههاي انقلاب منجر شود. انقلاب دهه به دهه، سال به سال و تصميم به تصميم بايد تجديد و احياء و بلكه تعميق شود. حركت به سمت عدالت، آزادي، آزادگي، رشد، كمال، صلح و امنيت، برادري و محبت، برچيدن سوء استفادهها و برتري طلبيها و محو كينه ورزيها، حركتي دائمي و مبتني بر نگاه انقلاب محور يعني اصلاحات زير بنايي، ساختاري و اساسي است. بسيار روشن است كه اينجانب به رويكرد دوم معتقدم. با جديت و قطعيت عرض مينمايم كه انقلاب دائمي و حفظ انرژي جنبشي و عزم انقلابي، تنها راه بقاء انقلاب اسلامي و تحقق اهداف اقتصادي، سياسي، فرهنگي و آرماني آن است.
اعتقاد به انتظار حاكميت همه ارزشها در جهان در حقيقت اعتقاد به انقلاب همه جانبه و مستمردرانديشه، ايمان و عمل صالح است .
آري! موجيم كه آسودگي ما عدم ماست.
* * *
مراد بنده از انقلابي ماندن تكرار برخي تجربيات و يا بازگشت به نقطه شروع نيست بلكه دقيقا به مفهوم اصرار بر ارزشهاي انقلابي و تلاش براي تعميم وتعميق آنها در فازهاي تكاملي و مراحل بالاتر و مبتني بر منطق و تدبير انقلابي است.
پيروان رويكرد اول به تدريج تبديل به "انقلابيون سابق" يا "انقلابيون شرمنده" ميشوند كه بدهكاريهاي شخصي خود را به شكل بدهكارسازي انقلاب، تغيير صورت داده و هزينه خستگيها و بريدگيها و احيانا خودخواهيها و اشرافيتگراييهاي خود را بر ملت تحميل مينمايند. آنان با ادبيات دلسوزانه و شعارعقلانيت و واقعبيني به تدريج، شعارهاي اصلي انقلاب را يك به يك، به نمايندگي خود خوانده از طرف ملت كه صاحبان اصلي انقلابند، پس گرفته و احيانا تغيير داده و يا دست كم تفسير به راي ميكنند و در مقابل كساني را كه به آرمانهاي اصيل انقلاب و امام پايبند ماندهاند را با صفاتي چون خام، تندرو، قشري، سطحي و يا شتابزده توصيف ميكنند؛ چراكه از نظر آنان انقلاب تمام شده است و حداكثر سالي يك بار يك جشن تولد تشريفاتي براي آن برگزار کردن کافي است و اين همه بدهكاري آنها به امام و شهداست.
رويكرد دوم، براين باوراست كه حكومت بايد با همان خلوص و شدت 23بهمن 57، در كنار تودههاي مردم و عاشق آنان و دلداده به محرومين و مستضعفين و اهل دوندگي شبانهروزي باشد و خود را ممنون و بدهكارمردم بداند و نه مالك و طلبكار و منتگذار بر آنها.
اين حقير با همه كاستيها و با همه محدوديتها و ضعفهاي شخصي كه بدان معترفم، خود را متعلق به رويكرد دوم ميدانم و اگر اسم اين سادگي است، از خداي شهيدان ميخواهم كه هيچوقت پيچيده نشوم و هميشه ساده بمانم.
پنجره
ویژه های سایه