در روزهایی که وزارتنشینان ورزش با استفاده از فضای انتخاباتی حاکم بر کشور به اسم مراسم تقدیر و سرکشی به وضعیت ورزشکاران میتینگ انتخاباتی برگزار میکنند، سعی در همسو نشان دادن برخی از چهرههای مطرح و مدالآور ورزش با دولت را دارند یا حتی میخواهند با تغییرات در رأس هیئت مدیرههای دو باشگاه سرخابی شرایط را به سود خود در این باشگاهها رقم بزنند. استقلال به عنوان یکی از پرهوادارترین تیمهای فوتبال کشور کاسه گدایی سمت هوادارانش دراز کرد تا بابت پرداخت قراردادهای میلیاردی ستارگانش از آنها کمک بگیرد.
آقایان وزارتنشین این روزها سعی بسیار دارند که به خلقالله بقبولانند که ورزش در سایه دولت یازدهم پیشرفتهای آنچنانی داشته، آقایان در تلاش هستند که حتی مردم را به این باور برسانند که با برجام چه جهش قابل توصیفی در ورزش داشتهایم، اما درست در همین روزها و این تلاشهای کاملاً انتخاباتی استقلال با الگوبرداری از رقیب دیرین یعنی پرسپولیس دست نیاز به سمت هوادارش دراز میکند تا بتواند تعهدات آنچنانی خود به بازیکنانش را انجام دهد.
در واپسین روزهای سال 95 بود که پرسپولیسیها با انجام اینکار سروصدای زیادی به راه انداختند و ظاهراً وجه قابل توجهی هم جمع شد و حالا در شروع سال 96 استقلال هم به همان راه میرود و جالب اینکه این دو تیم زیر نظر مستقیم وزارت ورزش و شخص وزیر اداره میشود، وزیری که این روزها بیشتر از آنکه حواسش به ورزش باشد، نگران نتیجه انتخابات 29 اردیبهشت است و البته حق هم دارد بالاخره شاید این چند ماه واپسین روزهای حضورش در وزارت باشد، پس چارهای نیست جز تلاش برای ماندن آن هم به هر قیمتی، اما در این میان خیلی چیزها فراموش میشود مثل همین که سرخابیها زیرمجموعه وزارت ورزش هستند و در زیر سایه تدبیر و امیدی که قرار بود اجرایی شود نباید مشکل مالی داشته باشند.
این روزها البته حرف از خصوصیسازی سرخابیها هم بسیار انتخاباتی است، درست مثل آنچه که یکی از کاندیداها عنوان کرده، ولی خب همه میدانیم که این مسئله چیزی در حد یک رؤیا و کاری تقریباً انجام نشدنی است که هرازچندگاهی دستآویز مدیران ورزشی و برخی چهرههای سیاسی میشود، غافل از اینکه این دو تیم فعلاً پول پرداخت بدهیهایشان را هم ندارند. بگذریم، اصل حرف بر این است که سرخابیها متوسل به هوادارانشان شدهاند، تیمهایی که قرار است از بودجه دولتی استفاده نکنند، اما امروز و از مدیریت فوقتصور حاکم بر ورزش به جایی رسیدهاند که علاوه بر واماندگی از بودجه دولتی از بقیه جاها نیز ماندهاند و حالا دلخوش به جیب هواداران، درخواست کمک سر میدهند و کاسه چه کنم چه کنم دست گرفتهاند.
استمداد استقلال از هوادارانش در روزهایی اتفاق میافتد که هوادار پرسپولیس از پر کردن کاسه باشگاه آن هم با جان و دل با اعتصاب بازیکنان روبهرو میشود و وقتی لب به اعتراض میگشاید با بدترین برخوردهای ممکن روبهرو میشود. حالا باید از هوادار استقلال چه توقعی داشت؟ آیا هوادار استقلال باید دست به جیب شود، دست به جیب برای باشگاهی که باید از سوی وزارت ورزش حمایت شود، وزارتی که مدعی است در جهت توسعه و تجهیز ورزش گام برمیدارد و اگر نبود برنامههای آنان چیزی از ورزش باقی نمیماند.
هوادار استقلال باید دست به جیب شود و بعد شاهد توهین از سوی بازیکنان باشد؟ پرسپولیس و استقلال نماد فوتبال ایران و شاید به جرئت بتوان گفت نماد ورزش کشور هستند، دو نمادی که کارشان امروز به جایی رسیده که چشم به دست هوادارانشان دارند چون عزمی برای سروسامان دادن به وضعیت آنها وجود ندارد. سرخابیهای پایتخت حال و روز خوبی ندارند و وضعیت این دو تیم بهطور مستقیم به وزارت ورزش مربوط میشود. اینکه آنها عادت کنند با استفاده از احساسات پاک و کمکهای هواداران، اتفاقی است بسیار زشت که پایههای آن در وزارت ورزش دولت یازدهم ریخته شده، وزارتی که مدعی است ورزش با مدیریت آن به سطحی رسیده که تاکنون آن را تجربه نکرده است.
پنجره
ویژه های سایه