فرشته 34 ساله روی مبل چرمی خانهاش لم داده بعد از هفت هشت ساعت رفت و روب حسابی خسته است. به دستهایش پماد ویتامین آ- د میمالد. فقط همین پماد است که ترک و پینههای روی دستهایش را درمان میکند. به مواد شوینده حساسیت دارد با این همه خانهاش از تمیزی برق میزند. او بعد از ازدواج و بچهدارشدن تصمیم گرفت خانهدار شود: «همسرم دست به سیاه و سفید نمیزند.
اگر از او بخواهم یک قاشق و چنگال بشوید، به من میگوید تو بیکاری، توی خانه هستی و وظیفه توست، وقتی از سنگین بودن کارهای خانه گلایه میکنم، میگوید تو که کاری نمیکنی همه کارهایت را ماشین میکند. فکرمیکند چون ماشین لباسشویی و جارو برقی دارم کارها خودش انجام میشود. یعنی درباره کار خانه یک چیزهایی توی فکرش هست که هیچ جوره با واقعیت جور نیست.»
فاطمه 37 ساله مشغول آشپزی است. سبزیجات رنگ و وارنگ را که مربع مربع بریده توی ماهیتابه میریزد.همه یک اندازه مثل اینکه ماشینن خردشان کرده. حرارت زیر اجاق گاز را تنظیم میکند. او تجربه کار بیرون از خانه را هم دارد: «باور کن کار خانه اصلاً آسانتر از کار بیرون نیست. دست کم وقتی سرکار میروی سر ماه حقوقت را میگیری، عیدی میگیری، شأن و منزلت داری. از طرف جامعه و خانواده هم مورد توجه قرار میگیری. اما این جوری توی خانه همه کارت را بیارزش میدانند. این کار واقعاً فرسایشی است و هیچ جا هم نیامده کار خانه مخصوص زنهاست نه مردها. مگر نه اینکه همه از امکانات خانه استفاده میکنند.»
سارا 40 ساله است. خانهاش را بوی وایتکس و مواد شوینده پر کرده. کار هر روزش است تمامی ندارد. او هم از کار خانگی بدون دستمزد گلایه دارد: «شوهرم فکر میکند کار خانه خیلی آسان است. هر وقت میخواهد مرا برای کار کردن در خانه مصرتر کند میگوید تو مدیر خانهات هستی، من مدیر بیرونم. تازه کار خانگی فقط کار بدنی مثل پخت و پز و شست و شو و رفت و روب نیست. همه فکر میکنند چون من در خانه ماندهام اصلاً خسته نیستم. بچهها و همسرم همه خستگیها و اعصاب خردیهایشان را برای من میآورند و انتظار دارند آرامشان کنم.» موضوعی که سارا از آن حرف میزند همان موضوعی است که نازنین غفاری، کارشناس ارشد حوزه مطالعات زنان هم از آن حرف میزند. وی در گفتوگو با «ایران» میگوید: «کار خانگی دو وجه دارد یکی کار خانگی بدنی است که همان شامل نظافت، مرتب کردن خانه، خرید، پخت و پز و نگهداری از کودکان و... است و معمولاً هم درباره آن با باورهای غلط حرف میزنند. اما زنان معمولاً وجه دیگری از کار خانگی را هم برعهده دارند که از آن میتوان به کار خانگی عاطفی تعبیر کرد که غیر قابل رؤیت است. «کار عاطفی خانگی» همان اختصاص احساس، وقت و انرژی برای برطرف کردن مشکلات و نیازهای عاطفی دیگر اعضای خانواده است. مثال آن هم شوهری است که بیرون از خانه با رئیس یا کارفرمایش بحثش شده و توقع دارد در خانه با مراقبتهای عاطفی همسرش آن را برطرف کند یا بچهها که هر کدام مشکلی دارند و متوقعند مادرشان با صبوری آنها را رفع کند و همه اعضای خانواده هم فکر میکنند مادرشان به دلیل نداشتن کار بیرون از خانه، توان و انرژی عاطفی و بدنی برای این کار را دارد.»