جماران نوشت:
دكتر علی شریعتی روشنفكر فراروایت ها است. او را می توان بصورت توأمان منتقد سرسخت ماركسیست های دوآتشه دهه چهل و روحانیون عوام زده ای دانست كه در كلام امام به روحانی نمایان تعبیر شده اند. شریعتی كه نمونه بارز تئوری مذهب در برابر مذهب بود، سالها مورد بی مهری مذهبی های سطحی نگر و سوسیالیست های مادی گرا قرار گرفت. او اگر محتوای ماركسیسم را مورد نقد و نفی قرار داد، محتوای تشیع را با استفاده از ادبیات انقلابی چگوارا، چون موم بر حلقوم دانشجویان دهه چهل ریخت و آنان را كه در اختاپوس كمونیسم گرفتار بودند نجات داد. عده ای تلاش داشتند بی توجه به همه خدمات بی اندازه او به انقلاب و اسلام، این روشنفكر متعهد را بخاطر اندك اشتباهاتش، در برابر انقلاب و رهبر كبیر آن بگذارند. اما آنگونه كه از خاطرات یاران امام برمی آید، آن كوته نگران، در رسیدن به مقصود خود ناكام ماندند چرا كه روح الله الموسوی الخمینی به عنوان مرجع روشنفكر و دوراندیش فرق بین كسروی و شریعتی را می دانست و عمق سخن معلم شهادت را خدمتی صادقانه به انقلاب می شناخت. آنچه در ذیل می آید بازخوانی بخشی از این خاطرات است كه در آن پرده از نگاه منصفانه و حاذقانه امام به شریعتی برداشته شده است
دكتر صادق طباطبایی در مورد نظر امام خمینی (ره) درباره دكتر شریعتی گفت: « در این زمینه خودم با امام به دفعات صحبت كردم. ایشان در مجموع تلاشها و مجاهدتهای فرهنگی دكتر شریعتی را مثبت ارزیابی میكردند و میدیدند شریعتی توانست هم از التقاط و انحراف اسلام در جامعه روشنفكری جلوگیری كند و هم توانست جوانان و دانشجویان و دانشگاه را از خطر ماركسیسم كه آن روزها رشد روزافزونی در سطح جامعه و دانشگاه داشت مصون بدارد.»
وی گفت: «در این زمینه شنیدم فردی نزد امام خمینی آمد و گفت دكتر شریعتی مفاتیحالجنان را به شدت مورد حمله قرار داده است. امام در پاسخ قریب به این مضمون گفته بودند: نمیشود كسی كه نیایشهای امام سجاد (ع) را بدان شكل و به آن زیبایی مطرح كرده است دعاهای مفاتیح را قبول نداشته باشد. اگر او ایراداتی به مفاتیح دارد، مطمئنا من و شما نیز ایراداتی را به مفاتیح داریم.
در مجموع نگرش امام (ره) به شریعتی محترمانه بود و در پاسخ به تلگرافهای زیادی كه در سوگ او از سوی انجمنهای اسلامی به ایشان فرستاده شده بود، از وفات دكتر با كلمه " فقد " یاد كرده بودند. همچنین ایشان اقدام امام موسی صدر را در برگزاری مراسم پر شور و عظیم اربعین شریعتی در بیروت ستودند، در حالی كه بعضی از متولیان و مدعیان آن روز دین با ارسال تلگرافی به معاون آقای صدر – علامه شیخ مهدی شمسالدین – از گناه بزرگ و نابخشودنی آقای صدر در بزرگداشت دكتر شریعتی به فغان آمده بودند و نمی دانستند ایشان چگونه در محضر خداوند جوابگوی این عمل خلاف خود خواهند بود!؟»
سوسن شریعتی:فرزند دكتر شریعتی دربرداشت سوم از روایت خاطرات خود در شماره 67 مجله شهروند امروز می گوید: پس از وقوع انقلاب، ما به ایران بازگشتیم. بهمن 57 احسان بازگشت و خرداد 58 من و یك ماه بعد هم خواهرم سارا برگشت.در اولین روزهای بازگشت به یاد دارم كه استاد محمدتقی شریعتی، پدربزرگام با همراهی دو تن از دوستانش به دیدار امام میروند و استاد محمدتقی شریعتی از ایشان میخواهد كه با توجه به تاثیری كه علی شریعتی بر نسل جوان انقلابی گذاشته است، نكتهای در معرفی جایگاه شریعتی بیان كنند تا از شدت حملاتی كه به شریعتی و اندیشهاش میشود، كاسته شود و به تعبیر دیگر از شریعتی اعاده حیثیت شود. آیتالله خمینی هم خیلی با احترام با استاد برخورد میكنند و میگویند كه چون درباره شریعتی در جناحهای مختلف اجماع وجود ندارد، برای حفظ وحدت صفوف مصلحت نیست كه اسمی برده شود.
منبع: شهروند امروز
دكتر ناصر میناچی از قول استاد محمدرضا حكیمی میگوید: آقای فاكر كه از منتقدین كتابهای شریعتیاند، روزی خدمت امام رسیده، پس از بیان موضوع و ذكر مطالبی دربارهی كتابهای شریعتی معروض میدارد: "این نوشتهها عمدتاً نسل فعلی و جوانان مسلمان این مملكت را گمراه كرده است و درخواست دارد امام دستور دهند این كتابها جمعآوری و معدوم شوند[...]" امام در پاسخ تأملی مختصر فرموده بودند كه: "دكتر شریعتی در بین همهی مطالبی كه شما میگویید، مطالب خوبی هم دارد. به همه بگویید همهی مطالب خوبش را بخوانند".
منبع: روحانی، حمید، نهضت امام خمینی، ج 3، ص 262
دكتر علی شریعتی روشنفكر فراروایت ها است. او را می توان بصورت توأمان منتقد سرسخت ماركسیست های دوآتشه دهه چهل و روحانیون عوام زده ای دانست كه در كلام امام به روحانی نمایان تعبیر شده اند. شریعتی كه نمونه بارز تئوری مذهب در برابر مذهب بود، سالها مورد بی مهری مذهبی های سطحی نگر و سوسیالیست های مادی گرا قرار گرفت. او اگر محتوای ماركسیسم را مورد نقد و نفی قرار داد، محتوای تشیع را با استفاده از ادبیات انقلابی چگوارا، چون موم بر حلقوم دانشجویان دهه چهل ریخت و آنان را كه در اختاپوس كمونیسم گرفتار بودند نجات داد. عده ای تلاش داشتند بی توجه به همه خدمات بی اندازه او به انقلاب و اسلام، این روشنفكر متعهد را بخاطر اندك اشتباهاتش، در برابر انقلاب و رهبر كبیر آن بگذارند. اما آنگونه كه از خاطرات یاران امام برمی آید، آن كوته نگران، در رسیدن به مقصود خود ناكام ماندند چرا كه روح الله الموسوی الخمینی به عنوان مرجع روشنفكر و دوراندیش فرق بین كسروی و شریعتی را می دانست و عمق سخن معلم شهادت را خدمتی صادقانه به انقلاب می شناخت. آنچه در ذیل می آید بازخوانی بخشی از این خاطرات است كه در آن پرده از نگاه منصفانه و حاذقانه امام به شریعتی برداشته شده است
دكتر صادق طباطبایی در مورد نظر امام خمینی (ره) درباره دكتر شریعتی گفت: « در این زمینه خودم با امام به دفعات صحبت كردم. ایشان در مجموع تلاشها و مجاهدتهای فرهنگی دكتر شریعتی را مثبت ارزیابی میكردند و میدیدند شریعتی توانست هم از التقاط و انحراف اسلام در جامعه روشنفكری جلوگیری كند و هم توانست جوانان و دانشجویان و دانشگاه را از خطر ماركسیسم كه آن روزها رشد روزافزونی در سطح جامعه و دانشگاه داشت مصون بدارد.»
وی گفت: «در این زمینه شنیدم فردی نزد امام خمینی آمد و گفت دكتر شریعتی مفاتیحالجنان را به شدت مورد حمله قرار داده است. امام در پاسخ قریب به این مضمون گفته بودند: نمیشود كسی كه نیایشهای امام سجاد (ع) را بدان شكل و به آن زیبایی مطرح كرده است دعاهای مفاتیح را قبول نداشته باشد. اگر او ایراداتی به مفاتیح دارد، مطمئنا من و شما نیز ایراداتی را به مفاتیح داریم.
در مجموع نگرش امام (ره) به شریعتی محترمانه بود و در پاسخ به تلگرافهای زیادی كه در سوگ او از سوی انجمنهای اسلامی به ایشان فرستاده شده بود، از وفات دكتر با كلمه " فقد " یاد كرده بودند. همچنین ایشان اقدام امام موسی صدر را در برگزاری مراسم پر شور و عظیم اربعین شریعتی در بیروت ستودند، در حالی كه بعضی از متولیان و مدعیان آن روز دین با ارسال تلگرافی به معاون آقای صدر – علامه شیخ مهدی شمسالدین – از گناه بزرگ و نابخشودنی آقای صدر در بزرگداشت دكتر شریعتی به فغان آمده بودند و نمی دانستند ایشان چگونه در محضر خداوند جوابگوی این عمل خلاف خود خواهند بود!؟»
سوسن شریعتی:فرزند دكتر شریعتی دربرداشت سوم از روایت خاطرات خود در شماره 67 مجله شهروند امروز می گوید: پس از وقوع انقلاب، ما به ایران بازگشتیم. بهمن 57 احسان بازگشت و خرداد 58 من و یك ماه بعد هم خواهرم سارا برگشت.در اولین روزهای بازگشت به یاد دارم كه استاد محمدتقی شریعتی، پدربزرگام با همراهی دو تن از دوستانش به دیدار امام میروند و استاد محمدتقی شریعتی از ایشان میخواهد كه با توجه به تاثیری كه علی شریعتی بر نسل جوان انقلابی گذاشته است، نكتهای در معرفی جایگاه شریعتی بیان كنند تا از شدت حملاتی كه به شریعتی و اندیشهاش میشود، كاسته شود و به تعبیر دیگر از شریعتی اعاده حیثیت شود. آیتالله خمینی هم خیلی با احترام با استاد برخورد میكنند و میگویند كه چون درباره شریعتی در جناحهای مختلف اجماع وجود ندارد، برای حفظ وحدت صفوف مصلحت نیست كه اسمی برده شود.
منبع: شهروند امروز
دكتر ناصر میناچی از قول استاد محمدرضا حكیمی میگوید: آقای فاكر كه از منتقدین كتابهای شریعتیاند، روزی خدمت امام رسیده، پس از بیان موضوع و ذكر مطالبی دربارهی كتابهای شریعتی معروض میدارد: "این نوشتهها عمدتاً نسل فعلی و جوانان مسلمان این مملكت را گمراه كرده است و درخواست دارد امام دستور دهند این كتابها جمعآوری و معدوم شوند[...]" امام در پاسخ تأملی مختصر فرموده بودند كه: "دكتر شریعتی در بین همهی مطالبی كه شما میگویید، مطالب خوبی هم دارد. به همه بگویید همهی مطالب خوبش را بخوانند".
منبع: روحانی، حمید، نهضت امام خمینی، ج 3، ص 262
پنجره
ویژه های سایه